سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**عماد باقی:باید براندازی در ایران به رسمیت شناخته شود
«عمادالدین باقی» فعال سیاسی اصلاح طلب که سابقه حمایت از گروهک های تروریستی در جنوب شرق و جنوب غرب کشور را در کارنامه خود دارد در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «همین دو، سه شب پیش به مقالهای درباره پیشرفت امریکا برخوردم که مطرح میکرد اقتدار یا عظمت امریکا ثمره حق براندازی است، آنچه امریکا را به امریکا تبدیل کرده که بهرغم قدرت بزرگی که در حاکمیت وجود دارد، اما هرگز حاکمیت به سمت خودکامگی نرفته، یکی به همین دلیل است که قانون این کشور «حق براندازی» را به رسمیت شناخته است...اما در اینجا...ما شاهدیم که اگر بخواهند دهان کسی را ببندند، به او برچسب «برانداز» میزنند و براندازی ذاتا به جرم تبدیل شده، حال آنکه معتقدم اصولا براندازی باید به عنوان حقی عمومی برای شهروندان به رسمیت شناخته شود و البته بحث بر سر روش براندازی است».
باقی در ادامه گفت: «معتقدم دیدگاه سیاسی آقای منتظری به شدت شبیه به جان لاک است. اصلا شما وقتی کتاب جان لاک را میخوانید، متوجه این شباهت میشوید و حتی ورود و خروجشان در بحث هم شبیه به یکدیگر است. جان لاک هم فردی متدین و مذهبی بود. قانون اساسی امریکا بر اساس آرا و افکار جان لاک شکل گرفت ولی برای این «حق شورش» و «حق براندازی» ضمانت اجرایی قرار داد و آن هم این است که تنها قانون اساسی دنیاست که اجازه داده مردم مسلح باشند».
عمادالدین باقی پیش از این در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود: «مردم حق دارند از حکومت ایران سرپیچی کنند و اگر حکومت با این حق مقابله کرد، خودکامه است نه اسلامی و نه دموکراتیک»!
باقی در مصاحبه مذکور، آمریکا را مهد دموکراسی نامیده است. این در حالی است که همین چند هفته پیش، پلیس نژادپرست آمریکا، یک شهروند سیاهپوست را به قتل رساند و در ادامه، ساختار حاکمیتی آمریکا، اعتراضات مردم به نژادپرستی را به سخت ترین شکل ممکن سرکوب کرد. در همین رابطه «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا، دستور شلیک به معترضان را صادر کرد.
عمادالدین باقی که سابقه حمایت از گروهک های تروریستی در داخل کشور را در کارنامه خود دارد، از قانون اساسی آمریکا تمجید کرده است. این در حالی است که پس از اقدام جنایتکارانه دولت تروریست آمریکا در به شهادت رساندن سردار سلیمانی، ترامپ در اظهارنظری گستاخانه گفت: «ترور سردار سلیمانی براساس ماده ۲ قانون اساسی آمریکا مجاز بوده است»! این یعنی تروریسم در قانون اساسی آمریکا گنجانده شده است. برهمین اساس «جنتلمن های پشت میز مذاکره، همان تروریست های فرودگاه بغداد هستند». اما آقای باقی از این وحشی گری عریان، تمجید می کند!
برخلاف ادعای عماد باقی، آمریکا نه تنها حق براندازی برای شهروندانش قائل نیست، بلکه حتی حق رای را نیز برای مردم آمریکا به رسمیت نمی شناسد. به عنوان نمونه، دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ در حالی رئیس جمهور آمریکا شد که حدود ۳ میلیون رای کمتر از هیلاری کلینتون کسب کرد. یعنی براساس رای مردم آمریکا، کلینتون رئیس جمهور این کشور بود، اما ساختار حاکمیتی این کشور بدون توجه به رای مردم و براساس سیستم غیرعادلانه و غیرمردمی الکترال، ترامپ را به عنوان رئیس جمهور معرفی کرد.
قبل از ترامپ نیز ۴ رئیس جمهور دیگر در آمریکا با همین روش غیرعادلانه انتخاب شدند. یعنی ابتدا مردم در انتخابات شرکت می کنند و یک شخص را به عنوان رئیس جمهور انتخاب می کنند، بعد ساختار حاکمیتی آمریکا، فرد دیگری را به عنوان رئیس جمهور انتخاب می کند. انتخابات از این مسخره تر دیده بودید!؟
عمادالدین باقی مدعی شده است که «جان لاک» -پدر لیبرالیسم- فردی متدین و مذهبی بوده است! این ادعا در حالی است که جان لاکِ انگلیسی، در خدمت نظام سرمایه داری و استعماری انگلیس بود.
«شهریار زرشناس» پیش از این درباره جان لاک گفته بود: «لاک به عنوان مروج تئوری لیبرال- ماسونی «حقوق بشر» (تئوری ای که برمبنای تفسیری اومانیستی از انسان، تلقی ای سکولار- سرمایه دارانه از مناسبات انسانی را در مقابل نظام حقوق و تکالیف دینی از یک سو و نیز آراء حقوقی- اخلاقی ماقبل مدرن کلیسای کاتولیک از سوی دیگر ارائه می کرد.) خود به تجارت برده مشغول بود و از مدافعان گسترش استعمار انگلیس علیه ملت های آسیایی بود...از نظر جان لاک، «مردم» صرفا سرمایه داران و صاحبان سرمایه و مالکیت بوده اند و کارگران مزدبگیر و تهی دستان و اقشار فرودست و روستائیان فاقد مالکیت زمین و نظایر آنها از نظر لاک، در زمرة «مردم» به حساب نمی آیند...لاک، تئوری «تسامح و تساهل دینی» را به عنوان یک مفهوم ماسونی و یکی از ارکان ایدئولوژی های لیبرال دموکرات عنوان می کند».
عمادالدین باقی و همقطاران وی همیشه در حد حرف و شعار از قانون دم می زنند، اما به هنگام عمل، هیچگاه به قانون تمکین نمی کنند. حال می خواهد نتیجه انتخابات باشد، یا مجازات یک مفسد دانه درشت اقتصادی یا بازخواست از یک مدیر نجومی، یا دستگیری یک جاسوس دوتابعیتی یا مجازات یک تروریست.
**برجام، فرهنگ مردم ایران را به جهان نشان داد
«احمد مازنی» نماینده اصلاح طلب مجلس دهم که جزو حاضرین در «سلفی حقارت» بود، در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «مجلس جدید مرتب سعی دارد به مردم القا کند برجام بد بوده و نتیجهای نداشته است...یکی از نتایج مهم برجام این بود که ملت ایران را مردمی با فرهنگ و اهل گفتوگو به دنیا شناساند...مزیت دوم برجام این بود که از خطر جنگ جلوگیری کرد و مانع تهدید کشور ایران شد».
مازنی در بخش دیگری از این مصاحبه گفت: «اگر تندروها مشکلات را گردن روحانی نیندازند حرف دیگری برای گفتن ندارند و بیبرنامگی آنها بیش از پیش مشخص میشود، برخی افراد میخواهند به مردم القا کنند که اگر نمیتوانند شعارهای خـود را عملی کنند به خاطر روحانی است و روحانی مانع آنها شده است...تمام گرفتاریهایی که کشور متحمل شده از رفتار تندروهایی است که با مواضعی که در حل مشکلات به کار گرفتند باعث شدند علیه ایران قطعنامه و تحریم صادر شود. برجام برای حل و فصل رفتار نسنجیده دولتهای نهم و دهم تنظیم شد و هنوز هم مشکلات آن دولت گریبانگیر کشور است».
احمد مازنی در مصاحبه مذکور مدعی شده است که یکی از دستاوردهای برجام این بود که مردم ایران را با فرهنگ و اهل گفت و گو به دنیا شناساند!؛ سوال اینجاست که آیا دولت روحانی در قلب راکتور اراک بتن ریخت و ذخایر اورانیوم غنی شده- به ارزش حدود ۱۸ میلیارد دلار- را به خارج از کشور منتقل کرد و غنی سازی ۲۰ درصد را متوقف کرد تا به دنیا بگوید ما بافرهنگ و اهل گفتگو هستیم!؟
قرار بود به واسطه برجام تمامی تحریم های ضدایرانی از جمله تحریم های بانکی، مالی و نفتی به یکباره لغو شود، نه اینکه ما در صنعت هسته ای بتن بریزیم تا «کاپ اخلاق» بگیریم!
متاسفانه اصلاح طلبان اصرار دارند که به فهم و شعور مردم توهین کنند. برجام، دلار ۳ هزارتومانی را به حدود ۲۲ هزارتومان رساند و قیمت سکه یک میلیونی را تا بیش از ۱۰ میلیون افزایش داد و پراید ۲۰ میلیونی را تا حدود ۹۰ میلیون افزایش داد تا به دنیا بگوید ما بافرهنگ و اهل گفتگو هستیم!؟
برخلاف ادعاهای اصلاح طلبان، برجام نه سایه جنگ را از کشور دور کرد، نه تحریم ها را لغو کرد و نه به قطعنامه های ضدایرانی پایان داد. برجام علیرغم بتن ریزی در صنعت هسته ای، تحریم ها را افزایش داد و سفره مردم را کوچک کرد.
دولت روحانی- با اکثریت مطلق طیف اصلاح طلب- و با امکانات و اختیارات بسیار گسترده، هفت سال انرژی و توان خود را صرف مذاکره و نشست و برخاست با مقامات آمریکایی و تروئیکای اروپایی کرد. این رویکرد موجب شد تا اجرای اقتصاد مقاومتی، بهره مندی از توان داخلی و استفاده از استعدادهای عظیم جوانان ایرانی و تقویت دیپلماسی منطقه ای و بهره مندی از ظرفیت های اقتصادی در تعامل با آمریکای لاتین و نگاه به شرق به حاشیه رود.
حالا اصلاح طلبان بجای عذرخواهی از مردم و تلاش برای جبران خسارت ها، برای به حاشیه بردن کارنامه غیرقابل دفاع دولت، هجمه به مجلس یازدهم را در راس امور خود قرار داده اند.
**مسئله کارنامه خالی است، نه بحران سالِ آخر
روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «بحرانی به نام "سال آخر ریاست جمهوری"» نوشت: «در کرهجنوبی یک مثل معروف میان رئیسجمهورها دست به دست میشود با این مضمون که «سال آخر ریاستجمهوری هر لحظه یک بحران جدید رخ میدهد و هر روز باید در آرزوی پایان دوره بود». در ایران نیز تقریبا به شکلی دیگر هر رئیسجمهور سال آخر از چهار سال دوم ریاستجمهوری خود را با انتظار پایان دوره و رهایی از فشارها میگذراند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «اگر انتقادها برای حل مشکلات کشور باشد، خوب است، اما اگر برای تسویهحساب جناحی و بهراهانداختن یک بازی سیاسی با نیمنگاهی به انتخابات ریاستجمهوری باشد، نهتنها مشکلی حل نخواهد شد بلکه همچنان شاهد رشد تورم و کاهش ارزش پول ملی و فقیرترشدن مردم خواهیم بود. مجلس یازدهم با همه سروصدایی که به راه انداخته تاکنون خود را بسیار دور از دغدغه مردم نشان داده و اینگونه فعلا امیدی به بازگشت مجلس به رأس امور نیست».
برخلاف آنچه این روزنامه اصلاح طلب القاء کرده است، مسئله دولت روحانی، بحران سال آخر ریاست جمهوری نیست، بلکه مسئله دولت، کارنامه غیرقابل دفاع در طول هفت سال فعالیت است.
آقای روحانی دیروز در جلسه هیئت دولت با اشاره به اقدامات دولت در بخش مسکن گفت: «درخصوص مسکن من بهعنوان رئیسجمهور اعتراف میکنم یک عقبماندگی در دولت یازدهم داشتیم». متاسفانه در حوزه بازار خودرو، حمایت از تولید، مبارزه با قاچاق، اشتغال، تسهیل ازدواج جوانان و...کارنامه دولت به هیچ عنوان قابل قبول نیست.
پیش از این اصلاح طلبان، دولت روحانی را به دلیل وقوع سیل، زلزله و کرونا، بدشانس ترین دولت پس از انقلاب نامیده بودند. این در حالی است که مشکل اصلی در بخش هایی از دولت، سوءمدیریت است و این ویژگی هیچ ارتباطی به سیل و زلزله ندارد.
مجلس یازدهم، تلاش برای بهبود معیشت مردم، مبارزه با فساد و نظارت دقیق بر عملکرد دولت را سرلوحه اقدامات خود قرار داده است، اما این مسئله برای اصلاح طلبان چندان خوشایند نیست.